اما در گردان تخریب لشکر 57 که رزمندگانشان به واحد «ایثار» معروف شده بودند، در اکثر مواقع پس از خنثی کردن میادین مین، در ادامه عملیات هم حضور داشتند وکمک میکردند. در عملیات «فتح5» برای آزادسازی شهر «ماؤوت» عراق نیز چنین شد. یکی از نیروهای واحد تخریب نوجوانی بسیجی به نام «مرتضی آقایی» اهل روستای دارایی خرم آباد بود که روحی لطیف داشت و عاشق شهادت بود.
او در وصیتنامه خود نوشته بود «خدایا من آرزوی شهادت دارم و از تو میخواهم شهادتم را به وسیله اصابت تیر به قلبم که برای امام حسین (علیه السلام) میتپد قرار دهی تا شرمنده او نباشم و قلبم فدای قلب حسین (علیه السلام) شود». پس از عملیات از تیم تخریب خواسته شد که به مقر خود بازگردند؛ اما آنها سلاح برداشته و به همراه گردان در ادامه عملیات شرکت کردند.
سه نفر از نیروهای دشمن در یک سنگر محکم بتونی مخفی شده بودند و چند نفر از نیروهای لشکر را مجروح وشهید کرده بودند. این سنگر موقعیت استراتژیکی و مهمی در منطقه داشت و با مهندسی نظامی مناسبی ساخته شده بود. اسلحه «آر.پی.جی» و تیربار هم با توجه به فاصله زیادی که داشت در آن اثر نمیکرد، و سلاحی با برد قدرت بیشتر هم در اختیار نبود. بنابراین باید با پذیرش خطر کشته شدن پیشروی نیروها انجام میشد.
در نهایت تصمیم بر این شد که چند نفر از رزمندگان شهادت طلب، خود را به خطر بیاندازند و برای انهدام آن سنگر اقدام کنند. از جمله افراد داوطلب، سردار شهید احمد قاسمزاده و مرتضی آقایی بودند. آنها جهت انهدام سنگر به طرف دشمن حرکت کردند و نوع عملیات آنان به روش جنگ چریکی و حرکت و دویدن با سرعت و استفاده از خیزهای پنج ثانیه بود. درآخرین لحظاتی که مرتضی آقایی خود را به نزدیکترین فاصله به سنگر دشمن رسانده بود تیر دشمن به سینهاش اصابت کرد و او را به آرزویش رساند.
پس از او سردار احمد قاسمزاده خود را به آن سنگر رساند و با پرتاب نارنجک آن را منهدم کرد و نیروهای دشمن را که در درون آن سنگر بودند به هلاکت رساند. وقتی بچهها به بالین جسد مرتضی آقایی رسیدند، دیدند تیر شلیک شده از سمت دشمن دقیقاً به قلبش اصابت کرده است.